جدول جو
جدول جو

معنی پیگ مه - جستجوی لغت در جدول جو

پیگ مه(مِ)
قومی قصیرالقامه که قدما تصور میکردند در بعض نواحی و از جمله در سرچشمه های نیل سکنی دارند، نژادی از سیاهان کوتاه بالا در کنگوی فرانسه. و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هر یک از افراد طایفه ای سیاه پوست از مردم افریقا که بیشتر در قسمت های شمالی کنگو در اعماق جنگل ها زندگی می کنند و قد آن ها کمتر از یک مترونیم است و لب های کلفت، بدن کم مو و سر پرموی پشم مانند دارند
فرهنگ فارسی عمید
(کِ)
دهی کوچک از دهستان کشور بخش پاپی شهرستان خرم آباد واقع در 45 هزارگزی جنوب باختری ایستگاه راه آهن سپید دشت و 12 هزارگزی باختر ایستگاه کشور، دارای 36 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
اول روز. قوسی گوید: وقت صبح و غالباً اصل آن بیگاه است یعنی بیوقت، یعنی پیش از وقت. پگاه بحذف یای تحتانی مثله. (آنندراج). رجوع به پگاه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام قصبه ای است در خطۀ ختن از ترکستان شرقی تابع چین، واقع در 80هزارگزی مغرب شهر ختن و در دامنۀ کوه گیلپانی و در37 درجه و 35 دقیقۀ عرض شمالی و 76 درجه و 45 دقیقۀ طول شرقی، در ارتفاع 1325 متر و قصبۀ وسیعی است دارای خانه های بسیار پراکنده. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
پیژاما. شاید از کلمه هندی پوی جاما و آن نوعی شلوارگشاد است که زنان هند پوشند. لباسی گشاد و سبک مرکب از نیم تنه و شلوار بنددار برای داخل خانه و خواب
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ یِ هََ)
پی درپی. یکی به دنبال دیگری. پشت سر هم. بدنبال یکدیگر:
بگفت این وزآن هفت پی هم بخورد
از آن می پرستان برآورد گرد.
فردوسی.
عید قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پی هم فتحها شود.
خاقانی.
هت، پی هم نقل کردن حدیث را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
سابق در محبت:
چرا پیش کین خواند او را سپهر
که هست از چنان خسروان پیش مهر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیجامه
تصویر پیجامه
زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیژامه
تصویر پیژامه
پارسی انگلیسی گشته پا جامه پی جامه
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که در لنگدستمالازار بند یا پارچه ای بندند و از جایی بجایی برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیگمه
تصویر پیگمه
مردی که بسیار قد او کوتاه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دی مه
تصویر دی مه
ماه دی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی هم
تصویر پی هم
پشت سر هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گم
تصویر پی گم
گم شده ناپیدا ناپدید مفقود الاثر
فرهنگ لغت هوشیار
سابق در محبت: چرا پیشکین خواند او را سپهر که هست از چنان خسروان پیش مهر. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی هم
تصویر پی هم
((پِ یِ هَ))
پی درپی، پشت سر هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی گم
تصویر پی گم
((~. گُ))
گم و ناپیدا، ناپدید، مفقودالاثر
فرهنگ فارسی معین
ازار، پیژاما، پیژامه، زیرجامه، زیرشلوار، سراویل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ازار، پیجامه، پیژاما، پیژامه، زیرجامه، زیرشلواری، سراویل
متضاد: پیراهن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی از توابع دهستان میان بند نور
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که به دنبال دیگری راه رود
فرهنگ گویش مازندرانی
قسمت کمر به پایین، نشیمن، کفل، میان دو پا و آن چه که میان
فرهنگ گویش مازندرانی
بخشی از مرتع محصور را از چرای دام دور نگه می دارند تا در موارد
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در دهستان زانوس رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی
کمر به بالا
فرهنگ گویش مازندرانی
خشتک، دو و اطراف آلت تناسلی، کمر به پایین
فرهنگ گویش مازندرانی